دل است دیگر
گاهی هوایی می شود.
دلم براش خیلی تنگ شده بود. برنامه داشتم اولین فرصتی که اهر رفتم حتما برم و ببینمش.

توی اینستا براش پیام گذاشتم و شماره م رو فرستادم که جوابم رو بده. گپی کوتاه باهم زدیم و گفتم حتما اهر که بیام میرم سراغش.

اردیبهشت شد و من رفتم اما خبر کوتاه بود.

آقا صادق با همه ی محبت هایی که داشت، رفت!

یه روزهایی بود که اگر می خواستی اسم اهر رو در موتور جستجوها بگردی، اولین آدرس همون یک اهری و اتفاقات ساده در بستر بلاگفا بود که البته از تیغ سانسور در امان نماند و از ریشه حذفش کردند.
صدای گرم آقا صادق و طنز خاصی که مخصوص خودش بود، گرمی متفاوتی به صحبت هاش می داد.

امان از لحظه ها که نمی مانند ...

این آرزوی صادق بود که در گفتگو با یک نشریه محلی بیانش کرده بود:

« دلم میخواهد انسان به معنی واقعی کلمه انسان باشد. دلم میخواهد کلمه نحس جنگ ، مبارزه ، نبرد و ... هر اسم دیگری که میشود رویش نام نهاد از زندگی انسان برای همیشه و از بیخ و بن محو شوند. پرواز را میپرستم و آزادی انسان را هم دلم میخواهد ، چه کنم؟ »